s عشق بي تو نميشه
فکر که می کنم آسمان مال من نیست
نظرات شما عزیزان:
چشمهایت
دستهایت
خودت
احساست هم مال من نیست
نمی دانم چرا هنوز در فکرم نقش بسته ای
باید آسمانم را از تو پس بگیرم .
.....
چشم که باز می کنم تو در کنارم هستی
با خیال آسوده دوباره چشمانم را می بندم
بیدار که می شوم تو نیستی
هیچ وقت نبوده ای .
......
می ترسم بگویم بیخیالم
عاشق هم نیستم
معشوق هم نیستم
فقط این را می دانم که نمی دانم کیستم .
.....
چشمهایت را اقیانوس اشک می برد و من در تمنای چشمهای بارانی ات
خودم را به سرنوشت مبهمت گره می زنم
تو پر می شوی از من و شاید هم لبریز
و من خالی تر
اقیانوس چشمهایت هم خشک می شود
می دانم باید بروم
این گره را بگشایم باید
ولی دست و دلم می لرزد
می ترسم
از سقوط احساس بی دریغم
چشمهایم را اقیانوس اشک می برد
کسی نیست
در تمنای چشمهای بارانی ام خودش را به سرنوشت مبهمم گره بزند .
Power By:
LoxBlog.Com |