s عشق بي تو نميشه
خدایا به اندوه هجران قسم به غم های جانسوز دوران قسم به تاب و تب عاشقان نژند به درد دل دردمندان قسم به اشک به خونابه ی آلوده ای که می ریزد عاشق به دامان قسم به حسن خدایان حسن و جمال به احوال زلف بریشان قسم به بژمردگی های برگ خزان به گل های سر در گریبان قسم به صورت گری های نقاش دهر به اعجاب گردون گردان قسم به اجزای عالم به آتش به آب به خاک و به باد و به توفان قسم به نا بایداری چرخ فلک به مرگ و به اسرار امکان قسم به زیبایی و جلوه ی اختران به ماه و خورشید تابان قسم به هنگامه ی سختی انتظار به داغ جدایی یاران قسم به سوز و به ساز و به ناز و نیاز به ابر و به اشک و به باران قسم به تلخی کام اسیران عشق به افسونگری های جانان قسم به شورو نشاط و به عشق و امید به افسوس و اندوه و حرمان قسم به ساقی به ساغر به شاهد به می به مستان افتان خیزان قسم که بی عشق مردن به از زندگیست بود مرده آن کس که بی عشق زیست عزم آن دارم که امشب نیمه مست
پای کوبان کوزه ی دردی به دست
سر به بازار قلندرها نهم
پس به یک ساعت ببازم هر چه هست
تا کی از تزویر باشم رهنمای؟
تا کی از پندار باشم خودپرست؟
پرده پندار می باید درید
توبه ی تزویر می باید شکست
ساقیا در ده شرابی دلگشای
هین که دل برخاست غم در سر نشست
تو بگردان دور تا ما مرد وار
دور گردون زیر پای آریم پست
مشتری را خرقه از سر برکشیم
زهره را تا حشر گردانیم مست
پس چو عطار از جهت بیرون شویم
بی جهت در رقص آییم از الست
Power By:
LoxBlog.Com |